ساختار دستگاه عصبی انسان
دستگاه عصبی با داشتن نورونها ، هدایت تحریکات را به عهده دارد. تحریکات را حس میکند به مغز میفرستد در مقابل بخش تحریک شده که تحریک را حس کرده است واکنش نشان میدهد. این تحریکات اکثر اوقات از طریق نورونهای واسط صورت میگیرد.
زیرا به ندرت یک نورون بسیار بلند در بدن یافت میشود. تحریکات باعث تولید مواد شیمیایی میشوند، این واسطههای شیمیایی از راس انشعابات انتهایی اکسون و دندریت که غالب اندامکهای جسم سلولی را دارا هستند، تولید میشوند. دستگاه عصبی مرکزی شامل مغز و نخاع و ۱۲ جفت رشته عصبی مغزی است .
پردههای مغز و نخاع
سطح بیرونی مغز و نخاع توسط سه پرده یا شامه پوشیده شده است پرده بیرونی سخت شامه ، میانی عنکبوتیه و درونی نرم شامه نامیده میشود. سطح بیرونی پردهها بوسیله مزوتلیوم پوشیده شده است.
نخاع
نخاع رابط مغز و قسمتهای دیگر بدن است اعصاب در فواصل معین به نخاع وارد و یا از آن خارج میشوند. اعصاب حسی از طریق ریشههای پشتی وارد نخاع میشوند اعصاب حرکتی ریشههای شکمی نخاع را ترک میکنند. دو ریشه پشتی و شکمی به هم متصل شده و اعصاب نخاعی را میسازند.
مقطع نخاع
مقطع نخاع دارای دو بخش خاکستری و سفید است بخش خاکستری تقریبا به شکل H در وسط نخاع قرار دارد. این بخش غالبا جسم سلولی و دندریت نورونهای فاقد میلین را در خود جای داده است. بخش خاکستری توسط بخش سفید با ستونهای شکمی ، جانبی و پشتی احاطه شده است. این ستونها دارای اعصاب میلیندار هستند. رنگ سفید این بخش به خاطر وجود میلین است ستونهای بخش سفید دارای رشتههای بدون میلین هستند. بازوهای H به نام شاخهای پشتی و شکمی نخاع خوانده میشوند. شاخهای پشتی را آوران یا حسی و شاخهای شکمی را وابران یا حرکتی مینامند.
اعمال حرکتی نخاع
در نخاع بین سلولهای حسی و حرکتی تعداد زیادی ارتباطات چند نورونی وجود دارد که فعالیت آنها یا باعث آغاز حرکت و یا ممانعت از آن میشود این ارتباطات اساس رفلکسهای نخاعی است.حرکت رفلکسی به عنوان پاسخی در قبال تحریک حسی است. از نخاع ، ۳۱ جفت عصب خارج میشود که بطور قرینه به اندامهای مختلف چپ و راست بدن میروند. محل خروج این اعصاب از فاصله بین مهرهها است. هر عصب دارای دو ریشه پشتی و شکمی است در مسیر ریشه پشتی یک گره عصبی هم وجود دارد که جسم سلولی نورونهای حسی در آن واقع است. ریشه شکمی نخاعی ، حرکتی است و رشتههایی که در آن قرار دارند فرمانها را از نخاع به طرف ماهیچهها یا غدههای بدن می برند. جسم سلولی مرتبط با این رشتهها در ماده خاکستری نخاع واقع است.
دستگاه عصبی مرکزی و محیطی
دستگاه عصبی به دو قسمت دستگاه عصبی مرکزی و دستگاه عصبی محیطی تقسیم میشود. دستگاه عصبی مرکزی شامل مغز و نخاع و دستگاه عصبی محیطی شامل عقدهها یا گرههای عصبی و اعصاب بیرون از دستگاه عصبی مرکزی است.
تفاوت دستگاه عصبی مرکزی و محیطی
دستگاه عصبی مرکزی در واقع مانند سی پی یو(CPU) ، حافظه ( RAM , ROM) ، بورد کامپیوتر(Motherboard) و کار پروسس (process) و تحلیل و تجزیه داده ها را به عهده دارد. اما دستگاه عصبی محیطی در واقع مانند وسایلی است که ما اطلاعات را وارد کامپیوتر می کنیم مانند کیبورد و موس یا کارهایی که با کامپیوتر انجام می دهیم مانند روشن کردن یا خاموش کردن یک مدار در یک کارخانه است.
دستگاه عصبی محیطی از ۳۱ جفت رشته عصبی هستند که مغز و نخاع را به سایر قسمتهای بدن وصل می کنند. از میان این ۳۱ رشته عصبی رشته های عصبی که وارد دستها و پاها می شوند مهم تر از بقیه است. در واقع در اندام های تحتانی ( پاها ) ۱۰ ریشه عصبی وارد می شود.۵ ریشه عصبی از کمر (L1-L5) و ۵ ریشه عصبی هم از لگن (S1-S5)
در اندام فوقانی ( دستهای ما) عصب شماره ۴ ریشه عصبی وارد می شود. ۳ ریشه عصبی از گردن (C5-C7) و یک ریشه از ناحیه پشتی(T1) خود از سه قسمت حرکتی حسی و اتونوم سمپاتیک و پاراسمپاتیک درست شده است.
یک قسمت از دستگاه عصبی محیطی سیستم حرکتی یا موتور آن است که معمولاً از شاخ قدامی نخاع منشا می گیرد و وارد عضله می شود. این قسمت از عصب فرمان های حرکتی را از مغز و نخاع به عضله می رساند و به عضلات خاصی دستور می دهد که چه مقدار و با چه سرعتی منقبض شوند و در نتیجه کار خاصی صورت بگیرد.
قسمت حسی دستگاه عصبی محیطی آن است که پیام های حسی را از اندام های تحتانی و فوقانی (دستها و پاها) به داخل نخاع میآورد و به شاخ خلفی نخاع می پیوندد. کلمه قدامی یعنی جلو و کلمه خلفی یعنی عقب. کلمه های عربی هستند که از سالهای قبل که دانشکده پزشکی در ایران بنا شده است مورد استفاده اساتید و پزشکان بوده اند.
رشته های سمپاتیک و پاراسمپاتیک (رشتههای خودکاریا اتونوم) که باعث تنظیم جریان خون تنظیم درجه حرارت اندام ها می شوند.
اجزاء نوار عصب و عضله
- قسمت حرکتی عصب
- مطالعه قسمت حسی عصب
- عضله
بنابراین، تست عصب شامل مطالعه هدایت حسی و حرکتی عصب ۳nerve conduction velocity یا NCV وعلاوه بر آن تست عضله مطالعه طرز کار عضله نیز انجام می گیرد که (electromyography) نامیده می شود. مطالعه طرز کار عضله با فرو کردن الکترودهای سوزنی در داخل عضله انجام می شود.
هدف از گرفتن نوار عصب و عضله
مطالعات حسی عصب در واقع سالم بودن ریشه خلفی عصب و گانگلیون خلفی را که در داخل فورامن یا سوراخ بین مهره ای قرار دارد و نیز راههای حسی را بررسی می کند. مطالعاتی که بر روی قسمت موتور یا سیستم حرکتی انجام میشود، در واقع سالم بودن راه های حرکتی شامل راههایی است که از شاخ قدامی نخاع شروع تا محل چسبیدن عصب و عضله را بررسی می کند که اصطلاحاً junction عصب و عضله نامیده می شود را بررسی می کند.
نوار عصب و عضله چه اهمیتی دارد؟
در واقع مطالعات الکتروفیزیولوژیک یا نوار عصب و عضله تکمیل کننده معاینات فیزیکی هستند:
- باعث اثبات و نیز مشخص کردن محل ضایعه در سیستم موتور یا حسی یک فرد می باشد.
- مطالعات عصب و عضله همچنین تیپ صدمه عصبی را در یک عصب محیطی نشان میدهد . آیا اکسون نورون صدمه خورده است یا آکسون سالم است فقط غلاف میلین نورون صدمه خورده است.
- نشان می دهد که شدت صدمه به عصب چقدر است؟
- علاوه بر آن مطالعات الکتروفیزیولوژی نشان میدهند که صدمه به عصب چقدر طول کشیده است؟
- آیا یک صدمه به عصب جدیدا اتفاق افتاده است ( حاد است) یا قدیمی و مزمن.
- همچنین در مواردی که عصب در حال بهبود است مطالعات الکتروفیزیولوژیک میتواند نشان دهد که چه مقداربهبودی در عصب یا در عضله حاصل شده است .
- نوار عصب و عضله پلی نوروپاتی حسی یا پلی نوروپاتی حرکتی را تشخیص می دهد. هر عصب مانند یک کابل تلفن است که در داخل آن کابل شامل هزاران رشته های عصبی ریز دیگر است. این رشته های کوچک توسط غلافهای عایقی به رنگ های سفید قرمز مشکی پ غیره از هم جدا شدند. حال در یک شرایطی ممکن است که غلاف های عایق این رشته های کوچک در داخل عصب از بین بروند. و در واقع رشته های نازک داخل عصب دچار اتصالی شوند. این حالت را اصطلاحاً پلی نوروپاتی حسی یا پلی نوروپاتی حرکتی می گویند.
- مطالعات الکتروفیزیولوژیک ( نوارعصب و عضله ) علاوه بر بیماری های عصب محیطی می توانند بیماری های خود عضله را که اصطلاحاً میوپاتی نامیده می شوند را تشخیص دهند.
- یکی از کاربردهای مهم مطالعات الکتروفیزیولوژی تشخیص ضایعات پیشرونده سلولهای حرکتی شاخ جلویی یا قدامی نخاع است که بیماری سیستم حرکتی یا بیماری موتور نورون motor neuron disease نامیده می شود
قسمت های آسیب پذیر عصب
صدمات عصب محیطی شامل ۱- ضایعه در ریشه عصب در اثر بیماری دیسک- تنگی کانال نخاعی- لیز خوردگی مهره ، ۲- صدمه در آکسون ۳- صدمه در غلاف میلین است. صدمه عصب در هر یک از این سه قسمت توسط مطالعات نوار عصب و عضله مشخص می شود.
تشخیص ضایعات غلاف میلین و صدمه آکسون
در هر دو صدمه غلاف میلین و صدمه آکسون در مطالعه حسی و حرکتی عصب اختلال دیده می شود اما در صدمات غلاف میلین معمولاً ضعف عضلانی دیده نمی شود ، زیرا جریان الکتریکی در عضله وارد میشود اگر چه این جریان آهسته است و با تاخیر وارد عضله می شود . اما در صدمه آکسون عضله معمولاً ضعیف است . در ضایعات موضعی غلاف میلین فقط سرعت هدایت عصب در محل ضایعه آهسته یا قطع می شود اما در بالا پایین ضایعه مشکلی دیده نمی شود . در حالی که در صدمات اکسون سرعت هدایت عصب در بالا و پایین ضایعه از بین میرود . علت آن است که پس از صدمه آکسون دژنراسیون والرین رخ می دهد یعنی کل آکسون از بین می رود و دوباره ساخته میشود.
کاربرد نوار عصب و عضله در تشخیص رشته های عصبی
خیر ،مطالعات الکتروفیزیولوژی سالم بودن فیبرهای عصبی حرکتی و حسی بزرگ را بررسی میکند اما فیبرهای کوچک قابل بررسی نیستند .
سرعت هدایت عصب
در بررسی الکتروفیزیولوژی اولین تستی که انجام می شود مطالعه حرکتی و حسی عصب محیطی است .برای این منظور دو نوع الکترود به کار میروند ، یکی الکترود تحرک است که جریان الکتریکی را وارد عصب میکند و یکی الکترود ثبت کننده است که جریان الکتریکی را ثبت میکند . علاوه بر الکترود های فوق یک الکترود رفرانس ویک الکترود اتصال به زمین(ٍEarth ) نیز به کار می رود.
- در بررسی قسمت حسی عصب، در یک قسمت از عصب جریان الکتریکی را وارد می کنند ( که از کم شروع می شود به تدریج افزایش پیدا می کند ) و هدایت عصب را در روی پوست ثبت می کنند .
- در بررسی قسمت موتور یا حرکتی عصب محیطی، جریان الکتریکی را توسط الکترود محرک وارد عصب میکنند و الکترود ثبت کننده را روی عضله می گذارند. در واقع قدرت و سرعت تحریک عضله توسط عصب را بررسی می کنند. مدت تحریک و شدت تحریک به تدریج افزایش پیدا می کند تا به یک پاسخ ماکسیمال برسد.
نحوه انجام نوار عصب
مطالعه سرعت هدایت عصب دردست یا اندام فوقانی در دو عصب مدیان و اولنارانجام می شود.
- برای بررسی حرکتی اندام فوقانی ( دست ) عصب مدیان را تحریک و واکنش حرکتی آن را روی عضلات ناحیه تنار اندازه گیری میکنند. در مرحله بعد عصب اولنار را تحریک می کنند و سرعت هدایت قسمت حرکتی عصب را روی عضلات ناحیه هیپوتنار یا عضله بین استخوانی اول اندازه گیری می کنند.
- برای بررسی حس اندام فوقانی ( دست ) عصب مدیان نیز عصب مدیان را تحریک و واکنش حسی آن را روی پوست انگشت سبابه ، شست ، یا میانی ثبت میکنند . در بررسی حسی عصب اولنار نیز ، عصب اولنار را تحریک و واکنش حسی آن را روی پوست انگشت پنجم یا انگشت کوچک اندازه می گیرند .
- در بعضی از موارد عصبهای دیگر اندام فوقانی ( دست ) را هم بررسی می کنند. مثلا برای مطالعه عصب رادیال ، عصب رادیال را تحریک می کند و قسمت حرکتی آن را بر روی عضله اکستانسور انگشت میانی یا عضله براکیورادیالیس ثبت میکنند. برای مطالعه موسکولو کوتانئوس ، این عصب را تحریک می کنند و واکنش حرکتی آن را روی عضله دوسر بازو اندازه می گیرند و برای مطالعه عصب آگزیلاری، این عصب را تحریک و واکنش حرکتی آن را روی عضله دلتوئید ثبت می کنند .برای مطالعه اثرات قسمت حسی عصب رادیال این عصب را تحریک و در قاعده شست قسمت هستی آن را اندازه گیری می کنند.
در کدام قسمت بدن انسان عصب حسی و حرکتی بدون عصب رابط با هم مرتبط هستند(با هم سیناپس دارند)؟